ممکن است به عنوان یک مدیر تصور کنید کار شما با شروع جلسه به پایان میرسد و بقیه کارها را به کارشناسانتان واگذار کنید؛ اما لازم است بدانید که موفقیت یک جلسه کاری هم مانند هر کار دیگری، به مهارت رهبری شما بستگی دارد. این مقاله ۱۰ تاکتیک ارتباطی را شرح میدهد که میتواند به رهبران و مدیران اجرایی که در برگزاری جلسات کمک کند. با اجرای این تاکتیکها، جلسه در مسیر درست هدایت میشود و نتیجه موردنظر شما از برگزاری جلسه حاصل میشود.
صرفنظر از این که جلسه در یک اتاق برگزار میشود یا در یک فضای مجازی، نکات مشترکی وجود دارند که اثربخشی جلسه را تضمین میکنند؛ شروع و پایان به موقع، برنامهریزی، تعیین نقشها و رهبری صحیح اعضای تیم. اما برخی از باارزشترین نکات برای برگزاری یک جلسه، ممکن است کمتر شناخته شده باشند؛ زیرا ارتباطی به ساختار جلسه، افراد حاضر یا حتی دستور کار جلسه ندارند. ۱۰ تاکتیک ارتباطی که در این مقاله در مورد آنها میگوییم، به آماده شدن شما (به عنوان یک مدیر) برای جلسه و نحوه ارتباطسازی شما مرتبط هستند.
دستور جلسه کافی نیست!
دستور جلسه یک نقشه راه مفید برای برگزاری جلسه است، اما ابزار موثری برای انتقال نکات کلیدی شما به افراد حاضر در جلسه نیست. پس علاوه بر تهیه دستور جلسه، چند نکته مختصر اما ارزشمند را از قبل آماده کنید. چند سوال از خودتان بپرسید که میتواند به شما در تهیه این نکات کمک کند:
به این پرسشها پاسخ بدهید و زمانی که موضوعات مربوط به دستور جلسه مطرح شد، آنها را با سایر اعضا به اشتراک بگذارید. به یاد داشته باشید: اگر موضوع جلسه یک تکه کاغذ باشد، نکاتی که شما در جلسه مطرح میکنید، یک هواپیمای کاغذی است! آنچه پیام شما را به مخاطب منتقل میکند، نکات مهم و کلیدی است.
هدف از برگزاری جلسه چیست؟
هدف از برگزاری جلسه را مشخص کنید و با همه افراد حاضر به اشتراک بگذارید. هدف از برگزاری جلسه همان چیزی است که باید در پایان جلسه تصمیمگیری، بررسی یا انجام شود. با بیان یک هدف در شروع جلسه، درمییابید که در پایان جلسه چه گام مثبتی برای رسیدن به آن برداشتهاید. از اهداف کلی و مبهم پرهیز کنید و به جزئیات بپردازید.
مخاطبان خود را راهنمایی کنید
یک تاکتیک ارتباطی دیگر این است که جلسه را با خوشامدگویی و اعلام خبرهای مهم آغاز کنید. مثلا اگر فرد جدیدی به تیم شما پیوسته، میتوانید جلسه را با معرفی او به افراد تیم آغاز کنید، یا اگر تیم شما دستاورد مهمی داشته، بیان آن و قدردانی از اعضای تیم، میتواند شروع خوبی باشد.
متن کامل مقاله تاکتیک های ارتباطی جلسه را در وبلاگ آوات مطالعه کنید.
این روزها جلب توجه حاضران در جلسات سخت است؛ اما وقتی افراد در یک اتاق نیستند، میتواند سخت تر هم باشد. تصور کنید که یک جلسه صوتی را همکارانتان دارید و او در حالی که مشغول آشپزی است، هم زمان به صدای شما هم گوش میدهد! بیایید با این حقیقت روبه رو شویم: شرکت در جلسات کاری به نظر بیشتر افراد، کار خوشایندی نیست، چون اغلب نیاز به تعامل و پذیرفتن مسئولیت بیشتر منجر میشود! وقتی جلسه با حضور فیزیکی افراد برگزار میشود، تماس چشمی تا حد زیادی باعث حضور ذهن و مشارکت در جلسه میشود. اما در جلسات مجازی در دورکاری چطور؟ برای حضور موثر افراد در این جلسات، باید مهارت دیگری را هم در خود تقویت کنید: توانایی ایجاد مشارکت داوطلبانه.
به طور کلی چهار دلیل برای برگزاری یک جلسه وجود دارد: تأثیرگذاری بر دیگران، تصمیم گیری، حل مشکلات و تقویت روابط کاری. همه این دلایل فرآیندهای فعال هستند و نیاز به تعامل حاضران دارند؛ بنابراین حضور افراد غیرفعال، نه تنها کمکی به پیشرفت جلسه نمیکند، بلکه مانع تحقق اهداف آن هم میشود. به عبارت دیگر پیش شرط برگزاری جلسات مجازی مؤثر، مشارکت داوطلبانه است. شما باید برای همه شرکت کنندگان در جلسه مجازی، فرصتهای مساوی ایجاد کنید تا همه به طور کامل درگیر شوند.
با یک مثال برایتان توضیح میدهیم. جیمز مدیر میانی یک شرکت بین المللی است که قرار است یک جلسه مجازی 15 دقیقهای را با حضور 16 نفر از همتایان خود برگزار کند که در سرتاسر جهان پراکنده شدهاند. جیمز می خواهد آنها را متقاعد کند که باید برخی از فرصتهای فروش جهانی با هر یک از پرتفوی حسابهای منطقهای خود را شناسایی کنند و سپس با همکاری آنها این کار را انجام دهد. او قصد دارد برای ارائه یک سخنرانی موثر و درگیر کردن اعضای گروه، از 18 اسلاید استفاده کند. قوانینی را که جیمز باید رعایت کند، با هم مرور میکنیم
فرقی نمیکند چه جلسهای را مدیریت میکند؛ وقتی افراد تیم شما دورکار هستند، احتمال گرفتار شدن در دام جلسات تکراری و بی حاصل بیشتر از قبل شده است. پیروی از این پنج قانون بهره وری جلسه های مجازی را به طور چشمگیری افزایش میدهد. متن کامل مقاله را در وبلاگ آوات مطالعه کنید.
وقتی اسم جلسه به میان میآید، یک میز بزرگ را تصور میکنم که افراد زیادی پشت آن نشستهاند و فنجانهای چای روی آن، سرد شدهاند! بعضی سعی میکنند خوابآلودگیشان را پنهان کنند و مدام خمیازه میکشند، بعضی دیگر هم با موبایلشان سرگرم هستند و از خود میپرسند: پس کی تموم میشه؟! روزانه چند جلسه به این سبک برگزار میشود، بدون این که واقعاً خروجی مشخصی داشته باشند. مدام با خودم حساب میکنم که در این چند ساعت، چه کارهایی میتوانستم انجام بدهم؟ آیا مهارت مدیریت جلسات کاری میتواند این وضعیت را تغییر بدهد؟
برگزاری جلسات کاری همیشه هم بد نیست، در واقع در بیشتر موارد اجتنابناپذیر است؛ آنچه اهمیت دارد، این است که جلسات را به خوبی مدیریت کنید تا خروجی ملموسی داشته باشند و وقت مفید شما و همکارانتان را هدر ندهند. شما به عنوان یک مدیر میتوانید با استفاده از تکنیکهای برگزاری جلسات، هدایت اندیشهها را به دست بگیرید و بهترین نتیجه را دریافت کنید. در ادامه نکاتی برای برگزاری یک جلسه موفق کاری را مرور میکنیم.
تکنیک شش کلاه تفکر یکی از تکنیکهای خلاقیت است که توسط ادوارد دوبونو پدر تفکر خلاق ابداع شده است. در این تکنیک یک موضوع با استفاده از شش سبک تفکر بررسی میشود و برای هر کدام از سبکهای فکری، یک رنگ کلاه در نظر گرفته شده است. در واقع هر رنگ کلاه، نشاندهنده یک نگرش است. لازم است یادآوری کنم که درواقع هیچ کلاهی وجود ندارد و ما تنها از نقش افراد صحبت میکنیم!
جلسات کاری میتوانند باارزش و مولد باشند؛ اما اگر با فوت و فن برگزاری جلسات آشنایی نداشته باشید، نهتنها حاصلی از آن عایدتان نمیشود، بلکه زمان زیادی را هم از دست میدهید. پس مهارت مدیریت جلسه های کاری را دست کم نگیرید! استفاده از نرمافزارهای مدیریت جلسات هم نقش مهمی در این فرایند دارد. متن کامل مقاله را در وبلاگ آوات مطالعه کنید.
با توسعه کسب و کار و پیچیده شدن زندگی کاری، به عنوان یک مدیر با مشکلات و مسائلی مواجه خواهید شد که ممکن است در نگاه اول غیرقابلحل به نظر برسند؛ اما با درک راهکارهای هوشمندانه حل مسئله از جمله طوفان فکری، درمییابید که چنین نیست. کتاب راهکارهای هوشمندانه با عنوان فرعی ۶۸ تکنیک برای طوفان فکری، حل مسئله و تصمیمگیری، اثری است از دیوید کاتن که شما را در این مسیر همراهی میکند. این کتاب در ایران توسط فرشید فلاطوننژاد به فارسی ترجمه شده و نشر توسعه نوین آن را در سال ۱۳۹۷ منتشر کرده است.
کتاب راهکارهای هوشمندانه مجموعه ای شامل ۶۸ راهکار و تکنیک برای فکر کردن و تصمیمگیری صحیح را به خواننده ارائه میدهد. نگارنده این راهکارها را از تحلیل منابع مختلف (از مشکلات روزمره و جاری سازمان تا روشهای خلاق مشارکت) به دست آورده است. نکته مثبت کتاب راهکارهای هوشمندانه این است که تکنیکها و راهکارهای آن صرفنظر از تعداد مشارکتکنندگان، در موقعیتهای مختلف قابل استفاده هستند. مدیران و رهبران سازمان، با کم و زیاد کردن تعداد شرکتکنندگان در تصمیمگیری و تفکر، میتوانند از آموزههای این کتاب در جهت جاریسازی روشهای خلاقانه در سازمان خود بهرهمند شوند.
در کتاب راهکارهای هوشمندانه، ماهیت هر تکنیک، زمان و شرایط مناسب برای استفاده از آن، نحوه اجرا و نقاط ضعف و قوت و حتی مقیاس پیادهسازی آن شرح داده شده است. به این ترتیب قادر خواهید بود با در نظر گرفتن شرایط، بهترین راهحل را بیابید. از مهارتهایی که با مطالعه این کتاب میآموزید، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
بخشی از این کتاب به تشریح تکنیک های طوفان فکری اختصاص دارد. طوفان فکری در سادهترین شکل، فراهم کردن شرایطی برای دریافت بیشترین تعداد ایدهها بدون در نظر گرفتن کیفیت آنها است. اما در شرایط فعلی ممکن است روش سنتی طوفان فکری، کارایی لازم را برای حل مسئله نداشته باشد و لازم باشد از ایدهها و ابزارهای نوینی برای آن استفاده کنیم. مدلها و ایدههایی که کتاب راهکارهای هوشمندانه برای طرفداران طوفان فکری ارائه داده، اطلاعات مفیدی درباره کاربرد عملی این تکنیک به خواننده میدهد، بدون شک بعد از مطالعه این کتاب، از تکنیک طوفان فکری بیشتر و بهتر استفاده خواهید کرد.
دیوید کاتن اندیشمند و صاحبنظر بریتانیایی، پس از بیست سال تجربه کار با مجموعههای بزرگ، از سال ۲۰۰۲ به عنوان یک مربی کسب و کار، فعالیت خود را به صورت مستقل ادامه داد. از او کتاب دیگری با عنوان Key Management Development Models هم منتشر شده است. بدون اغراق میتوان ادعا کرد که او در چهار قاره جهان و بیشتر از ۴۰ کشور دنیا طرفداران خود را دارد. کاتن کتاب The Smart Solution Book را در سال ۲۰۱۶ به رشته تحریر درآورد. متن کامل مقاله را در وبلاگ آوات مطالعه کنید.
حل بعضی از مشکلات و مسائل، از عهده یک نفر خارج است و به همفکری و هماندیشی افراد دیگر هم نیاز دارد. با چنین موقعیتهایی در مسائل کاری بیشتر برخورد خواهیم داشت. در این شرایط لازم است همه به میدان بیایند و افکار و ایدههای خود را به اشتراک بگذارند. جلسه طوفان فکری همان چیزی است که در این شرایط به آن نیاز داریم.
بیش از ۸ دهه از زمانی که تکنیک طوفان فکری به دنیا معرفی شد، میگذرد و این تکنیک سالها است که برای یافتن راهحلهای خلاقانه به سازمانها و تیمها کمک میکند. با این حال به این سادگی هم که به نظر میرسد، نیست. برای بهره بردن از جلسه طوفان فکری باید راه صحیح اجرای آن را بدانید. این مقاله را به معرفی تکنیک طوفان فکری و مزایا و اهمیت آن اختصاص دادهایم. با آوات همراه باشید.
طوفان فکری یا بارش فکری (Brainstorming) یک تکنیک خلاقیت گروهی و یکی از روشهای حل مسئله است که به منظور یافتن راهحل برای یک مشکل خاص استفاده میشود. این تکنیک با جمعآوری و ثبت ایدههای جدید از اعضای تیم انجام میشود تا بهترین راهحل حاصل شود. جلسات طوفان فکری معمولاً از تعداد محدودی از اعضای اصلی تیم تشکیل میشود و معمولاً توسط یک مدیر یا تسهیلکننده هدایت میشود.
طوفان فکری طی سالها تکامل یافته است. با این حال چهار اصل اساسی آزبورن، هنوز هم دستورالعملهای اصلی این تکنیک به شمار میروند. این اصول عبارتند از:
کمیت مهمتر از کیفیت: طوفان فکری کیفیت ایدهها را با اصلاح، ادغام و توسعه افزایش میدهد
انتقاد نکنید: اعضای تیم باید آزادانه هر ایدهای را که به ذهنشان میرسد، بدون دریافت بازخورد ارائه کنند
از ایدههای خلاقانه استقبال کنید: تشویق اعضای تیم به تفکر خارج از چارچوب، بلیط شما برای موفقیت است
ایدهها را ترکیب کنید: بین پیشنهادات مختلف ارتباط برقرار کنید تا روند حل مشکل را پیش ببرید
تکنیکها و فرآیندهای طوفان فکری، به تیم شما کمک میکند تا نوآوری و همکاری مشترک داشته باشند. هیچ راه درستی برای برگزاری یک جلسه طوفان فکری وجود ندارد. برگزاری جلسات طوفان فکری چه به صورت انفرادی و چه به صورت گروهی، میتواند فعالیت مفیدی برای تولید ایدههای جدید باشد. مزایای طوفان فکری را در وبلاگ آوات مطالعه کنید.
آزمون دیسک افراد را بر اساس ویژگیهای شخصیتی در چهار گروه دستهبندی میکند و در شناسایی نقاط ضعف و قوت، علایق و مسیرهای شغلی احتمالی فرد در آینده، نتایج بسیار دقیقی به دست میدهد. بر اساس این نظریه، شخصیت هر فرد ترکیبی از چهار سبک نتیجهگرایی (D)، تاثیرگذاری (I)، ثباتگرایی (S) و وظیفهگرایی (C) است.
نمودار آزمون DISC دو محور افقی و عمودی دارد. محور افقی، دامنه شخصیت افراد را از وظیفهمحور تا فردمحور مشخص میکند. در محور عمودی نیز شخصیت افراد از درونگرا تا برونگرا مشخص میشود. بر این اساس، چهار تیپ شخصیتی بر اساس اطلاعات این آزمون قابل شناسایی است:
تیپ شخصیتی راهبر
تیپ شخصیتی که در بالا و سمت چپ نمودار قرار میگیرد، مسلط یا راهبر است. این افراد برونگرا و وظیفهمحور هستند و در مشاغلی بهتر عمل میکنند که کسب نتیجه مهمترین عامل موفقیت باشد.
تیپ شخصیتی ابرازگر
ربع دوم نمودار DISC به افراد اجتماعی یا ابزارگر یا اثرگذار اختصاص دارد. این افراد که برونگرا و فردمحور هستند، ارزش زیادی برای روابط قائلند و سخنران، فروشنده و مدیر خوبی خواهند شد. ابزارگرها در هر موقعیت شغلی که نیازمند سطوح بالای تعامل با سایر کارکنان باشد، موفق عمل میکنند.
تیپ شخصیتی رابطهساز
ربع سمت راست و بالای نمودار DISC مربوط به افراد رابطهمحور است که رابطهساز نامیده میشوند. افراد رابطهساز در عین درونگرا بودن، اهمیت زیادی به افکار و احساسات دیگران میدهند. این افراد برای روابط دوستانه در محیط کار ارزش بالایی قائل هستند و در هر کاری که نیاز به برقراری رابطه نزدیک با دیگران داشته باشد، خوب عمل میکنند.
تیپ شخصیتی تحلیلگر
در تست دیسک ربع چهارم که در قسمت پایین و سمت چپ نمودار قرار میگیرد، به شخصیتهای تحلیلگر یا متفکر تعلق دارد که در نتایج آزمون به آنها شخصیتهای سازگار گفته میشود. این افراد تودار و وظیفهمحور هستند و دقت زیادی در کار خود دارند؛ در عین حال ترجیح میدهند تعامل زیادی با همکاران خود نداشته باشند.
لازم است یک بار دیگر بگوییم که هیچکدام از تیپهای شخصیتی بد نیستند؛ پس افراد منفی که حضورشان به تیم و سازمان صدمه میزند، از کجا پیدا میشوند؟ توصیه میشود مدیران از ترکیب چند تست شخصیتشناسی برای شناسایی نقاط تاریک شخصیت کارکنان استفاده کنند. در این صورت استفاده از مشورت یک روانشناس نیز میتواند مفید باشد. لازم به ذکر است که اینگونه اقدامات پیشگیرانه، از بروز آسیبهای جدی به سازمان جلوگیری میکند و نوعی سرمایهگذاری به شمار میرود. برای اطلاع از نحوه مدیریت انواع تیپهای شخصیتی بر اساس آزمون دیسک، به وبلاگ آوات مراجعه کنید.
در پست قبل در مورد اهمیت شناسایی شخصیت کارکنان نوشتیم، در این پست یکی از ابزارهای شخصیتشناسی رو معرفی میکنیم. شاید برای شما هم پیش آمده باشد که کسی خود را ESTP معرفی کرده باشد و شما هیچ ایدهای نداشته باشید که او در مورد چه صحبت میکند! پس وقتش رسیده که در مورد تیپ های شخصیتی و تست ام بی تی آی بیشتر بدانید.
کد چهار حرفی که افراد برای معرفی شخصیت خود از آن استفاده میکنند، نتیجه آزمون MBTI است؛ یک پرسشنامه روانسنجی که برای شناسایی نوع شخصیت، نقاط قوت و اولویتهای افراد به خصوص در محیط کار طراحی شده است. این تست توسط ایزابل مایرز و کاترین بریگز طراحی شده و مبنای آن تیٔوری کارل یونگ در مورد انواع شخصیت بوده است.
پرسشنامه آزمون MBTI از چهار مقیاس به شرح زیر تشکیل شده است. در هر مقیاس افراد در دو گروه دستهبندی میشوند که منعکسکننده صفات و نگرش آنها است. پس از سنجش نمرات افراد در مقیاسهایی که گفته شد، میتوان تیپ شخصیتی آنها را با یک کد چهار حرفی نشان داد. بر این اساس، ۱۶ حالت ایجاد میشود که برای هر کدام از آنها، ویژگیهای مختلفی تعریف شده است.
✔ درونگرا (I) یا برونگرا (E)
✔ شهودی (N) یا حسی (S)
✔ احساسی (F) یا منطقی (T)
✔ قضاوتی (J) یا ادراکی (P)
تمام آنچه آزمون امبیتیآی بیان میکند، ترجیحات آزموندهندگان است؛ نه کارکردهای آنها. ترجیحات اطلاعات خاصی به مدیران نمیدهند؛ آنچه در مدیریت منابع انسانی اهمیت دارد، کارکردهای افراد است که بر اساس نظریه کارکردهای کارل یونگ شناسایی میشود. از طرف دیگر هر فرد نکات منفی هم در وجودش دارد، مثلاً صفاتی مانند خودخواه، سودجو یا تنبل در تست ام بی تی آی جایی ندارند. مشکل اصلی اینجا است که مقیاسهای آزمون دووجهی هستند، در حالی که شخصیت افراد بسیار پیچیدهتر از آن است که بتوان به این سادگی آن را در دو سر یک طیف قرار داد.
شما تا به حال در آزمونهای شخصیتشناسی شرکت کردهاید؟ تیپ شخصیتی شما بر اساس این آزمون کدام است؟ متن کامل مقاله آزمون ام بی تی آی را در وبلاگ آوات مطالعه کنید.
تیپ شخصیتی به افرادی اشاره میکند که ویژگیهای شخصیتی و اخلاقی یکسان یا مشابهی دارند. به طور غیررسمی تیپهای شخصیتی زیادی قابل شناسایی هستند که به صورت عمومی و بدن نیاز به روشهای علمی هم قابل تشخیص هستند؛ از جمله تیپ مادر، تیپ ورزشکار، تیپ تنبل، تیپ وسواسی و.... اما این دستهبندیها مبنای علمی ندارند و تا حد زیادی از قضاوتهای شخصی نشأت میگیرند. نظریهپردازان علم روانشناسی، تئوریهای زیادی را برای تشخیص تیپ شخصیتی افراد ارائه کردهاند؛ به عنوان مثال کارل یونگ روانشناسی سوئیسی، افراد را در دو دسته درونگرا و برونگرا طبقهبندی کرده است.
شناختن تیپ شخصیتی افراد باعث میشود بتوانیم راحتتر با آنها ارتباط برقرار کنیم. اگر بدانیم رفتارهای اطرافیان ما تا چه حد در ویژگیهای شخصیتی آنها ریشه دارد، میتوانیم تنش را در روابطمان به حداقل برسانیم. این امر به خصوص در محیط کار و در روابط میان کارکنان و مدیران اهمیت بیشتری دارد. شناسایی و دستهبندی کارکنان بر اساس آزمونهای شخصیتشناسی به چند دلیل دارای اهمیت است:
· به مدیران و کارکنان کمک میکند تا گرایشهای خودآگاه خود را تشخیص بدهند و درک کنند
· در نظر گرفتن تیپ شخصیتی، امکان انتخاب صحیح شغل از سوی کارمند و همچنین واگذار کردن شغل مناسب از سوی کارفرما یا مدیر را میسر میسازد
· شناسایی تیپ شخصیتی افراد، ناسازگاریهای میانفردی و بروز درگیریهای میان کارکنان را توضیح میدهد
· در مراحل پیشرفتهتر، امکان آگاهی از گرایشهای ناخودآگاد کارکنان نیز با شناختن تیپ شخصیتی آنها امکانپذیر میشود
· با شناسایی تیپ شخصیتی کارکنان، میتوان از دلایل عملکرد ضعیف آنها آگاهی یافت و هزینههای ناشی از قطع همکاری با سازمان را کاهش داد
شناسایی شخصیت افراد بر اساس شواهد و برداشتهای شخصی، نتایج درستی را به دست نمیدهد و از اعتبار کافی برخوردار نیست. برای این کار لازم است از ابزارهای علمی تایید شده استفاده شود. همزمان با توسعه علم مدیریت، آزمونهای مختلفی برای تعیین تیپ شخصیتی افراد طراحی شده است؛ از جمله تست رغبت شغلی هالند، آزمون هگزاکو، آزمون انیاگرام، تست هوش گاردنر، تست مهارت مذاکره پیره، آزمون کمالگرایی هیل، الگوی پنج بزرگ و....
لازم است یک بار دیگر بگوییم که هیچکدام از تیپهای شخصیتی بد نیستند؛ پس افراد منفی که حضورشان به تیم و سازمان صدمه میزند، از کجا پیدا میشوند؟ توصیه میشود مدیران از ترکیب چند تست شخصیتشناسی برای شناسایی نقاط تاریک شخصیت کارکنان استفاده کنند. در این صورت استفاده از مشورت یک روانشناس نیز میتواند مفید باشد. لازم به ذکر است که اینگونه اقدامات پیشگیرانه، از بروز آسیبهای جدی به سازمان جلوگیری میکند و نوعی سرمایهگذاری به شمار میرود.
متن کامل مقاله شناسایی تیپ شخصیتی کارکنان و آزمون دیسک را در وبلاگ آوات مطالعه کنید.