به عنوان مدیر یک کسب و کار، چطور متوجه میشوید که کسب و کار شما کارآمد است؟ معیارهای زیادی برای سنجش کارآمدی و موفقیت وجود دارد، اما امروزه مدیران کسب و کارها به اثربخشی سازمانی روی آوردهاند؛ مفهومی که مشخص میکند چگونه یک سازمان به طور موثر به اهداف تجاری خود دست می یابد. در این مقاله ضمن تعریف اثربخشی سازمان و بررسی مزایای آن، مدلهای کلیدی اثربخشی سازمانی، ویژگیهای یک رهبر موفق، و نحوه مشارکت دادن کارکنان برای بهبود کارایی سازمانی را بررسی خواهیم کرد. با آوات همراه باشید.
اثربخشی سازمان چیست؟
موفقیت یک کسبوکار را میتوان به اراده، شانس و بینش نسبت داد؛ اما ایجاد یک مدل موفقیت پایدار و بادوام نیاز، به برنامهریزی دقیق و توجه به تمام بخشهای مختلف سازمان دارد. یکی از بخشهایی که مدیران سازمان باید به آن توجه ویژه داشته باشند، اثربخشی سازمانی است، یک عنصر حیاتی از رویکرد یک شرکت برای موفقیت و دستیابی به اهداف.
اثربخشی سازمانی که در انگلیسی به آن organizational effectiveness گفته میشود، میزان توانایی یک شرکت برای دستیابی به اهداف خود با کارایی است. درک مولفههای اثربخشی برای به دست آوردن مزیت رقابتی در بازار امروز بسیار مهم است. عوامل متعددی برای سنجش اثربخشی سازمانی وجود دارد که عبارتند از:
چرا اثربخشی سازمان مهم است؟
توانمندی سازمان در مسیر رسیدن به اهدافش، از چشم مشتریان موضوع بسیار مهمی است. بی توجهی به این مولفه مهم باعث میشود کسب و کار شما در درازمدت، رونق و اعتبار خود را از دست بدهد. حفظ مزیت رقابتی به معنای ارزیابی منظم اثربخشی سازمانی است و چیزی نیست که به صورت مقطعی دست بیاورید. بلکه باید به طور مداوم کارایی عملیات، عملکرد کارکنان و سبکهای رهبری خود را زیر سوال ببرید و ارزیابی کنید.
تفاوت سازمانهای کارآمد با دیگر سازمان ها، زمانی آشکار میشود که با مشکلات بزرگ مواجه میشوید. اثربخشی باعث تقویت تابآوری سازمان شما میشود. به زبان سادهتر، سازمانهای کارآمد در مواجهه با چالشها رشد میکنند و توسعه مییابند. در مقابل، سازمانهایی با کارآمدی کمتر، از چالشها عبور نمیکنند.
مزایای اثربخشی سازمانی
از مزایای اثربخشی سازمانی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
ایجاد روابط بهتر با مشتری
وقتی اثربخشی در یک سازمان افزایش مییابد و شرکت ها به شکل موثر کار میکنند، منابع بیشتر و گستردهتری برای بهبود بخشیدن به تجربه مشتری دراختیار خواهند داشت. برای بهبود بخشیدن به تجربه مشتری و افزایش طول عمر مشتری، عواملی مانند اولویتبندی ارتباط با مشتری، درخواست و پردازش بازخورد مشتری، تعریف معیارهای رضایت مشتری و جمع آوری و تحلیل دادهها برای تصمیم گیریهای آتی، ضروری است.
تقویت عملکرد کارکنان
اثربخشی سازمانی کارکنان را در هر سطحی درگیر میکند. شرکتهای مؤثر، کارکنان خوب و تاثیرگذار را شناسایی کرده و به آنها پاداش میدهند. اجرای صحیح و اصولی سیستم پاداش دهی، منجر به ایجاد تجربه بهتر برای کارکنان، حفظ استعداد و توسعه مهارتهای آنها میشود که در درازمدت برای سازمان و اعضای آن سودمند خواهد بود.
افزایش ارزش سازمانی
شرکتهایی که اثربخشی سازمانی را در اولویت قرار میدهند، سود بیشتری تولید میکنند، به معیارهای خود دست می یابند و از مزیتهای رقابتی برخوردار میشوند. به طور کلی، این بهبودها منجر به بازده بهتر سهامداران و سود سهامداران میشود.
بهبود مدیریت سازمان
اثربخشی سازمانی از ردههای بالای سازمان شروع میشود و به ردههای پایین تر میرسد. بنابراین آموزش مدیران و کارکنان ردههای بالاتر و همچنین اجرای استراتژیهای مدیریت تغییر برای مدیران جدید، میتواند به بهبود فرآیندهای تصمیمگیری کمک کند. مدیریت بهتر میتواند منجر به بهبود فرآیندهای کسب و کار، اجرای بهتر فرایندهای مدیریت و همچنین تقویت فرهنگ سازمانی شود. خروجی چنین سازمان هایی، کارکنان با انگیزه با عملکرد بالا است.
کاهش هزینه ها
بسیاری از سازمانها با اتخاذ استراتژی اثربخشی هزینههای خود را کاهش می دهند. یکی از نتایج اثربخشی در سازمانی، شناسایی ناکارآمدی ها و تجمیع وظایف است که میتواند هزینه کسب و کار را تا حد زیادی کاهش دهد.
مدلهای اثربخشی سازمان
برای بررسی میزان اثربخشی در سازمان، مدلهای گوناگونی وجود دارد. تنوع مدلهای ارزیابی اثربخشی در سازمان، در نتیجه گستردگی این موضوع و همچنین مفاهیم مختلفی که سازمان بر اساس آن به وجود آمده، ایجاد شده است. مرکز علوم و آموزش کانادا چهار رویکرد اثربخشی سازمانی را ارائه کرده است که در ادامه با هم مرور میکنیم:
مدل هدف
در این مدل، اثربخشی بر اساس اهداف سازمانی مانند سود، نوآوری و کیفیت سود تعریف میشود. این مدل بیشتر برای سازمانهایی کاربرد دارد که به شکل سنتی عمل میکنند و موفقیت را بر اساس تحقق همه اهداف یا بخش بزرگی از آن تعریف میکنند.
مدل سیستمی
مدل سیستمی ارزش اهداف سازمان را زیر سوال نمیبرد، اما بیشتر بر ابزارهای موردنیاز برای رسیدن به اهداف خاص، کسب منابع و فرآیندها تمرکز دارد. در مدل سیستمی بر معیارهایی مانند توانایی رهبری دانش، هوش سازمانی و اثربخشی سازمانی سازمان در کسب منابع و تعادل موفق با محیط خارجی تأکید میشود که بقای سازمان را تضمین میکنند.
مدل ذی نفعان استراتژیک
در ادبیات سازمانی، دی نفعان استراتژیک به کسانی گفته میشود که به صورت مستقیم، در سازمان منافعی در فعالیت سازمان دارند. این مدل، اثربخشی سازمان را بر اساس میزان تامین منافع ذینفعان (شامل مالکان، کارکنان، مشتریان، تهیهکنندگان، اعتباردهندگان، جامعه و دولت) تعریف میکند.
چگونه یک سازمان اثربخش داشته باشیم؟
به عنوان یک مدیر، انجام پروژه اثربخشی سازمانی یکی از وظایف مهمی است که در قبال سازمان و کارکنان به عهده شما است. میتوانید به روشهای مختلفی این استراتژی تجاری را اجرا کنید؛ از بهبودها و اصلاحات جزئی گرفته تا تغییرات اساسی در مقیاس بزرگ. برای داشتن یک سازمان موثر، مراحل زیر را انجام دهید:
اهداف سازمان را مشخص کنید
همانطور که گفتیم، اثربخشی سازمانی از ردههای بالای سازمان و با رویکرد هدف مستقیم شروع میشود. میتوانید از یک استراتژی مدیریت عملکرد استفاده کنید و فرایندهای مدیریتی را با برنامههای جدید تسریع و تسهیل کنید.
از اعضای تیم بازخورد دریافت کنید
پس از شناسایی راههای بهبود اثربخشی، به عنوان یک مدیر باید اهداف را به همه کارکنان سازمان منتقل کنید و از آنها بازخورد دریافت کنید. این یک فرآیند پویا و مستمر است که مشارکت کارکنان در آن بسیار مهم است.
اثربخشی را به فرهنگ سازمان تبدیل کنید
به عنوان یک مدیر باید تلاش کنید تا اثربخشی سازمانی را به بخشی از فرهنگ سازمان تبدیل کنید. این فرهنگ را میتوانید با فراهم کردن فرصتهای آموزشی از طریق منابع انسانی، توسعه رهبری و ارتباطات مؤثر در سطح سازمان پیادهسازی کنید.
دادهها را جمع آوری کنید
شرکتها برای اندازهگیری موفقیتآمیز KPIها (شاخصهای کلیدی عملکرد) باید دادههای دقیقی در اختیار داشته باشند. جمع آوری اطلاعات، تجزیه و تحلیل آن و تصمیم گیری بر اساس نتایج تجزیه و تحلیل، برای بهبود فرآیندهای داخلی سازمان ضروری است.
از ارتباط با مشتری غافل نشوید
کسب و کارها باید از مشتریان نظرسنجی کنند تا بدانند چه چیزی را دوست دارند و چه چیزی را دوست ندارند، و سپس طراحی سازمانی را بر اساس آن تنظیم کنند. به عنوان مثال، اجرای طرحهای مقطعی یا مستمر برای پاداش دهی به مشتریان وفادار، میتواند اثربخشی سازمان را افزایش دهد.
پنج راه برای به حداکثر رساندن اثربخشی سازمان
برای به دست آوردن مزیت رقابتی، باید به اثربخشی سازمان به طور کلی نگریست. کارکنان، مدیران، فرآیندها و فرهنگ سازمانی، باید در کنار تغییر کنند تا اثربخشی سازمانی تحقق یابد. هر یک از این بخش ها را به عنوان ستونهایی در نظر بگیرید که یک ساختار بزرگ را پشتیبانی میکنند و ضعف هر بخش، ثبات کل سازمان را با تهدید جدی رو به رو میکند. در ادامه پنج استراتژی مفید برای به حداکثر رساندن اثربخشی سازمانی را مرور میکنیم.
افراد، فرآیندها و منابع را اولویت بندی کنید
آیا کارکنان سازمان شما با انگیزه و سازنده هستند؟ یا به طور مداوم در انجام وظایفشان شکست میخورند؟ عملکرد کارکنان به عوامل متعددی مانند کیفیت آموزش، محیط کار، ابزارها و مدیریت موثر بستگی دارد. از سوی دیگر، کارمندان و رهبران بدون فرآیندهای کارآمد، ناکارآمد خواهند بود. در واقع کارکنان، مدیریت و فرآیندها باید همسو باشند تا تا بتوانند در مسیر اثربخشی گام بردارند.
استراتژی سازمان را با اهداف آن تطبیق بدهید
بسیاری از سازمان ها برای دستیابی به اثربخشی دستخوش تحولات بزرگی میشوند؛ اما با نرخ مطلوب پیشرفت نمیکنند، زیرا استراتژی آنها با اهدافشان هماهنگ نیست. وقتی زنجیره ارزش سازمان خود را درک کنید، میتوانید استراتژی سازمان را مطابق با اهداف خود تنظیم کنید. این که از چه استراتژی برای رسیدن به اهداف سازمان گام برمی دارید، به مدل کسبوکار شما بستگی دارد، اما کلید آن استقبال برای تغییر است.
ساختار سازمانی را با استراتژی سازمان هماهنگ کنید
پس از اولویتبندی اهداف، میتوانید ساختار سازمانی را با استراتژی آن هماهنگ کنید. همانطور که در مقاله نمودار سازمانی گفتهایم، تهیه ساختار سازمانی به طور چشمگیری بر عملکرد سازمان تأثیر میگذارد. به عنوان مثال، دانستن این که سازمان یک سلسله مراتب استبدادی از بالا به پایین دارد یا ساختار آن دموکراتیک است و از تیم ها و افراد مستقل تشکیل شده است، کمک میکند تا استراتژی بهتری برای تحقق اهداف سازمان تدوین کنید.
نتایج فعالیت ها را اندازه گیری کنید
چگونه متوجه میشوید که تلاشهای شما نتیجه داده است؟ به یاد داشته باشید که ارزیابی اثربخشی سازمانی، به سادگی محاسبه سودآوری نیست! تجزیه و تحلیل دادهها میتواند راه مهمی برای تخمین میزان کارایی سازمان باشد، اما تمرکز بر جنبه انسانی رشد سازمانی نیز به همان اندازه اهمیت دارد. اگر می خواهید اثربخشی سازمانی را به طور دقیق اندازه گیری کنید، باید سوالات زیر را از خودتان و از کارکنان سازمان بپرسید:
حفظ شفافیت، بهترین راه برای مشارکت دادن کارکنان در تلاشهای شما برای دستیابی به اثربخشی سازمانی است. نقشها و مسئولیتهای هر فرد را مشخص کنید و پیشرفت استراتژی خود را در فواصل زمانی معین به اشتراک بگذارید. اجرای مستمر این فرایند به همه انگیزه میدهد تا به پیشروی ادامه دهند.
اثربخشی سازمان را در طول زمان ارزیابی کنید
اثربخشی سازمانی یک فرآیند مستمر است. اگر میخواهید سازمان شما به این فرآیند متعهد باشد، به حمایت از سوی سهامداران یا مدیران ارشد سازمان نیاز دارید. پشتیبانی اجرایی از سوی مقامات ارشد، همه را تشویق میکند تا با ابتکارات تغییر و تحولات همراه شوند. به یاد داشته باشید که پیشرفت را به طور منظم ارزیابی کنید و همیشه به دنبال زمینههای بهبود باشید.
نحوه ارزیابی اثربخشی در سازمان
نظارت بر پیشرفت برای اطمینان از دستیابی به نتایج در طولانی مدت حیاتی است. اما اگر ندانید که اثربخشی سازمان را چطور باید انجام بدهید، تشخیص اینکه آیا استراتژی شما کار میکند یا خیر، دشوار است. علاوه بر مقایسه سود خالص با سوابق سود مورد نظر، چگونه میتوان اثربخشی سازمانی را اندازه گیری کرد؟
یکی از اولین شاخصهایی که به عنوان یک مدیر باید به آن توجه کنید، رضایت مشتری است. یک سازمان کارآمد خدمات با کیفیتی را به مشتریان خود ارائه می دهد. مشارکت نیروی کار یکی دیگر از سیستمهای اندازه گیری است که برای پیگیری پیشرفت سازمان از آن استفاده میشود. آیا کارمندان در جریان کارهای جدید هستند؟ آیا ابزارهای لازم را در اختیار دارند؟ هنگامی که کارمندان عملکرد خوبی داشته باشند، فرآیندهای داخلی راحت تر اجرا میشوند. به خاطر داشته باشید که فرآیندهای داخلی، مستقیماً بر کیفیت خدمات ارائه شده توسط شرکت تأثیر میگذارند.
جمع بندی
اثربخشی سازمانی یک مفهوم کلی است که متغیرهای زیادی را در بر میگیرد. در مواردی مشاهده میشود که یک سازمان تلاش زیادی برای افزایش کارایی خود کرده و حتی به آن دست یافته است، اما با این حال با شکست مواجه شده است. دلیل این شکست را میتوان در بی توجهی مدیران سازمان به اثربخشی جستجو کرد. به یاد داشته باشید که کارایی به تنهایی معیار خوبی برای سنجش میزان موفقیت سازمان در تحقق اهداف نیست!
اتوماسیون فرایندهای سازمان را از جهاتی میشود که نخ دندان کشیدن تشبیه کرد! با وجود این که شواهد و مدارک زیادی وجود دارد که نشان میدهد مفید و حتی ضروری است، باز هم عدهای در مقابل آن مقاومت میکنند! حقیقت این است که هر یک روزی که صرف مقاومت در برابر این کارها میشود، شرایط بدتر و هزینه جبران آن سنگینتر میشود. نتایج یک پژوهش نشان میدهد که مدیران به طور متوسط 8 ساعت در طول هفته را صرف کارهای دستی برای سر و سامان دادن به دادههای بدون ساختار میکنند.
قسمت بدتر ماجرا این است که در مورد 25 درصد از شرکتکنندگان در این نظرسنجی، این زمان به 20 ساعت در هفته میرسد که زمان بسیار زیادی است. 40 درصد از سازمانهای بزرگ و 25 درصد از سازمانهای متوسط و کوچک، به لزوم اتوماسیون فرایندهای سازمانی پی بردهاند و در حال اجرای این فرایند تجاری هستند. شما جزو کدام دسته هستید؟ هنوز متقاعد نشدهاید که استفاده از فرایند اتوماسیون کسب و کار شما را متحول میکند؟ در این صورت مزایای استفاده از نرم افزارهای سازمانی را در ادامه این مقاله راهکار ابری آوات مطالعه کنید.
مزایای اتوماسیون فرایندهای سازمان
اتوماسیون فرایندها کسب و کار شما را از جهات زیادی تحت تاثیر قرار میدهد؛ از روابط بین کارکنان گرفته تا مسائل حقوقی و مالی. در ادامه این مزیتها را با هم مرور میکنیم.
افزایش بهره وری
یکی از مهمترین مزایای نرم افزارهای سازمانی این است که فرایندها را خودکارسازی میکند. به این معنی که نیازی نیست شما شخصاً روال فرایندها را تا رسیدن به نتیجه دلخواه پیگیری کنید. از طرف دیگر خطای انسانی تا حد زیادی کاهش مییابد و همه اینها در مجموع راندمان کار سازمان را بالا میبرد.
کاهش هزینه ها
اجرای فرایندهای سازمانی به صورت دستی، منبع قابل توجهی از زمان و انرژی کارکنان را هدر میدهد. اتوماسیون فرایندها هزینه عملیات را به حداقل میرساند که در نهایت به افزایش درآمد منجر میشود.
مدیریت اسناد
نگهداری از اسناد و مدارک با استفاده از فرایندهای دستی میتواند یک کابوس باشد! انتقال اسناد و دادههای چاپی ریسک بالایی دارد و آسیبهای فیزیکی هم همواره در کمین آنها است. با استفاده از نرم افزارهای سازمانی میتوانید اسناد را به صورت دیجیتالی نگهداری کنید. دسترسی ایمن یکی دیگر از مزایای مدیریت اسناد با نرمافزار است.
شفافیت سازمانی
اتوماسیون فرایندها باعث میشود همه چیز در معرض دید افرادی باشد که سطوح متفاوتی از دسترسی برای آنها تعریف شده است. تفویض وظایف سازمانی به صورت خودکار انجام میشود و قابل پیگیری است. امکان دستکاری مدارک و فرایندها از همه سلب میشود و این همان چیزی است که در علم مدیریت به آن شفافیت میگوییم.
عدم انطباق با قوانین و مقررات وضع شده میتواند بسیار پرهزینه باشد. نرم افزارهای اتوماسیون میتوانند این مشکل را تا حد زیادی برطرف کنند. هر زمان که یک فرایند به صورت خودکار اجرا میشود، نام گزارشدهنده، جزئیات، وظایف و همه تغییرات اعمال شده، ثبت میشوند که در گزارشات حسابرسی مورد بررسی قرار میگیرند.
کاهش اصطکاک
اتوماسیون فرایندهای سازمانی اصطکاک بین افراد را کاهش میدهد. تایید اسناد و مدارک سریعتر و بدون فوت وقت انجام میشود و نیازی به صرف زمان و یادآوری نیست. گزارشها نیز به صورت دیجیتالی ارائه میشوند و تنش بین اعضای تیم به حداقل میرسد.
آنچه گفتیم، مهمترین مزیتهای استفاده از نرمافزارهای سازمانی هستند. شما در سازمان خود فرایندها را چگونه تعریف کردهاید؟ فرایندها را به صورت دستی انجام میدهید یا از نرمافزارهای تخصصی استفاده میکنید؟ تجربیات خود را با خوانندگان راهکار ابری آوات به اشتراک بگذارید.
منبع: kissflow
ایکیگای یک مفهوم در فرهنگ ژاپن است، مفهومی که بر دلیلی برای بودن دلالت میکند. ژاپنیها از این مفهوم برای اشاره به منبع ارزش در زندگی خود استفاده میکنند. ایکیگای فراتر از سبک و هدف زندگی افراد قرار میگیرد و فارغ از مسائل مالی، میزان رضایت از زندگی را نشان میدهد. هکتور گارسیا و فرانچسک میرالس در کتاب ایکیگای؛ راز ژاپنیها در داشتن عمر طولانی و زندگی شاد به بررسی این مفهوم کهن شرقی پرداختهاند. آنها ضمن مصاحبه با ساکنان روستای اوکیناوا، رازهای طول عمر آنها را کشف کردهاند.
به اعتقاد آنها سبک زندگی، دوستیهای مستحکم، تغذیه مناسب، خواب کافی و ورزش منظم، از مواردی هستند که باعث شدهاند روستای اوکیناوا بالاترین میانگین سنی در جهان را داشته باشد. با این حال شور و شوق زندگی یا به عبارت دیگر ایکیگای، عاملی است که عمر طولانی و شاد را برای ژاپنیها به ارمغان میآورد. نویسندگان این کتاب قصد دارند خواننده را به جستجوی ایکیگای خود تشویق کنند تا آنچه را که برای یک عمر طولانی و شاد به آن نیاز دارد، در اختیار بگیرد.
یکی از تفاوتهای زندگی در فرهنگ غرب و شرق، مفهوم بازنشستگی است. شاید باورش سخت باشد، ولی در ژاپن مفهومی به نام بازنشستگی وجود ندارد: «اگر در ژاپن زندگی کنید، متوجه این نکته عجیب میشوید که افراد پس از بازنشستگی، کماکان کاملاً فعال باقی میمانند. در واقع بسیاری از مردم ژاپن هرگز به معنی واقعی بازنشسته نمیشوند، بلکه تا وقتی سلامتشان اجازه میدهد به انجام کار مورد علاقهشان ادامه میدهند. در زبان ژاپنی اصلاً واژهای به معنی بازنشستگی که منظورش رها کردن کار برای همیشه باشد، وجود ندارد. به گفته دن بوئتنر گزارشگر نشنال جئوگرافیک، داشتن هدف در زندگی آن قدر در فرهنگ ژاپن اهمیت دارد که تصورات ما درباره بازنشستگی اصلاً در آن جایی ندارد.»
بخشی از کتاب ایکیگای به روشهای درمان در فرهنگ ژاپن و تفاوت آن با روشهای درمانی در دنیای غرب اختصاص یافته است. در ژاپن برای مقابله با استرس، از روش موریتا بهره میبرند؛ روشی که توسط شوما موریتا روانپزشک ژاپنی ابداع و معرفی شد: «برخلاف برخی از روشهای درمانی در غرب که از طریق تفکر مثبت، تمرکز خود را بر تأثیرگذاری روی احساسات و اعمال میگذارند، موریتادرمانی رویکرد مخالفی دارد. در موریتادرمانی، از بیماران خواسته میشود بدون اینکه بخواهند تغییری در احساسات خود ایجاد کنند، به آنها توجه کنند و آنها را همانگونه که هستند، بپذیرند. در این نقطه، آنها اقدامات خاصی برای بهوجودآوردن احساسات جدید انجام میدهند که بهتدریج جایگزین احساسات قدیمی میشوند.»
در بخش دیگری از این کتاب میخوانیم: «برخی مطالعات مربوط به طول عمر نشان میدهد که حس اتحاد و همکاری در جامعه و تعریف شفاف از ایکیگای مهم است؛ به همان اندازه که رژیم غذایی سالم و معروف ژاپنی اهمیت دارد و گاهی حتی شاید از اهمیت بیشتری هم برخوردار باشد. مطالعات اخیر پزشکی درباره صدسالههای اوکیناوا و دیگر مناطقی که مردمان آنها بیشترین طول عمر را دارند، حقایق جالبی را درباره ی این افراد استثنایی نشان میدهد: آنها نهتنها بسیار طولانیتر از بقیه مردم زمین عمر میکنند، بلکه کمتر دچار بیماریهای مزمن مانند سرطان و بیماریهای قلبی میشوند و اختلالات التهابی نیز در آنها کمتر رواج دارد. بسیاری از این صدسالهها از سطح بسیار بالایی از هوشیاری و سلامتی برخوردارند؛ آن قدر که سالخوردگان نقاط دیگر دنیا حتی تصورش را هم نمیتوانند بکنند.»
پیام کلی کتاب این است که هر کسی باید ایکیگای خودش را پیدا کند: «از ایکیگای به عنوان کلید طول عمر یاد میشود. بنابراین اگر ایکیگای شما شغلتان است، هرگز نباید دست از کار کردن بردارید. اگر ایکیگای شما سرگرمی است که برای شما معنا و لذت به همراه دارد، هرگز نباید آن را رها کنید. مردم اکیناوا این اصول را رعایت میکنند و همواره فعال باقی میمانند. حتی اگر ناچار به بازنشستگی شوند، راهی برای فعال ماندن پیدا میکنند؛ مانند باغبانی یا هر کار دیگری که به آن دسترسی داشته باشند.»
کتاب ایکیگای با عنوان فرعی «راز ژاپنیها در داشتن عمر طولانی و زندگی شاد»، ترجمهای است از کتابIkigai: the Japanese secret to a long and happy life نوشته هکتور گارسیا و فرانچسک میرالس. در ایران کتاب «ایکیگای» توسط گلی نژادی به فارسی ترجمه شده و در سال 1398 توسط نشر ثالث به چاپ رسیده است. این کتاب را همچنین میتوانید از شهر کتاب آنلاین تهیه کنید.
عادتها رفتارهای ناخودآگاهی هستند که به مرور زمان و با تکرار در ذهن ما شکل میگیرند، تا جایی که بدون فکر و تمرکز یا برنامهریزی قبلی، آنها را تکرار میکنیم. مثلاً رانندگی را در نظر بگیرید؛ وقتی میخواهید دنده ماشین را عوض کنید، به این فکر نمیکنید که چه زمانی باید پا را از روی کلاچ بردارید. این کار برای شما تبدیل به عادت شده و مغزتان به صورت ناخودآگاه، به پا و دست فرمان میدهد تا در زمان مناسب اقدام لازم را انجام بدهند.
حالا تصور کنید که این عادتها به جای حرکت دادن ماشین، قرار است شما را به موفقیت برسانند. چیزی که واضح است، برای رسیدن به اهدافمان باید تغییراتی در رفتارمان ایجاد کنیم؛ اگر قرار بود با رفتارهای فعلی به موفقیت برسیم، این اتفاق تا الآن افتاده بود! برای رسیدن به چیزی که تا به حال نداشتهایم، باید کارهایی را بکنیم که تا الآن نکردهایم. باید اعتراف کنم که تغییر کردن کار سادهای نیست، چون برای رفتارهای جدید، باید مسیرهای عصبی جدید بسازیم.
کتاب عادتهای اتمی میتواند راهنمای شما در تغییر عادتهایتان باشد؛ یک منبع خوب برای شناسایی و ترک کردن عادتهای بد و ایجاد و تقویت عادتهای خوب. این کتاب به شما میآموزد که مدیریت عادتهای کوچک، چطور میتواند شما را در مسیر موفقیت رو به جلو ببرد. نویسنده کتاب عادتهای اتمی بر این باور است که اگر در مسیر تغییر عادتها شکست میخورید، سیستم درستی را برای این کار انتخاب نکردهاید و اگر این سیستم را اصلاح نکنید، هرگز به اهدافتان دست نمییابید. تغییر صحیح دو مرحله دارد؛ اول این که تشخیص بدهید چه چیزهایی را باید تغییر بدهید، و دوم این که بدانید تغییر را با چه روشی باید انجام بدهید.
جیمز کلیر در عین این که به ژنتیک و استعدادهای فردی باور دارد، عوامل بیرونی و درونی دیگر را هم در موفقیت موثر میداند: «تفاوتهای بیولوژیک اهمیت دارند. با این حال بهتر است که بر روی برآوردهسازی پتانسیل خودتان تمرکز کنید تا این که به مقایسه خودتان با دیگران بپردازید. این حقیقت که هر انسان در هر توانمندی به خصوص دارای محدودیتها و سقف مشخصی است، دلیل نمیشود که برای رسیدن به سقف توانمندیها تلاش نکنید. افراد آن قدر به این محدودیتها و سقفها مینگرند و اسیرشان میشوند که به ندرت تلاش لازم برای نزدیک شدن به آنها را انجام میدهند.»
نباید در انتظار تغییرات ناگهانی بمانید، بلکه باید با استمرار در عادتهای سازنده، موانع را از سر راه بردارید تا به پتانسیل قله پنهان برسید: «افراد تغییرات کوچکی ایجاد میکنند، نمیتوانند نتیجه محسوس را ببینند و تصمیم به توقف آن میگیرند. با خود فکر میکنند که «من این ماه هر روز دویدم، پس چرا هیچ تغییری در بدنم نمیبینم؟» وقتی چنین تفکر غالب شود، خیلی راحت عادتهای خوبتان را کنار میگذارید. اما بهمنظور ایجاد تفاوتهای معنادار، عادات باید بهاندازه کافی پابرجا بمانند تا قله پتانسیل پنهان فتح شود. اگر برای ایجاد یک عادت خوب یا شکستن یک عادت بد، به سختی تقلا میکنید، بدین معنا نیست که توانایی بهبود را از دست دادهاید. غالباً به این خاطر است که هنوز قله پتانسیل پنهان را فتح نکردهاید.»
با مطالعه کتاب عادتهای اتمی قانع میشوید که استعدادهای ذاتی، به تنهایی شما را به جایی نمیرساند و بدون پشتکار، چیزی جز شکست در انتظارتان نخواهد بود: «اگر تلاش نکنید، ژنها به تنهایی نمیتوانند شما را به موفقیت برسانند. بله، امکان دارد آن مربی باشگاه دارای ژنهای بهتری از شما باشد؛ اما باید به اندازه او تمرین کنید تا بتوانید درباره ژنتیک بهتر یا بدتر اظهار نظر کنید. تا زمانی که به اندازه آدمهای مورد ستایشتان تلاش نکردید، هیچوقت نمیتوانید موفقیتشان را به شانس و ژنتیک ارتباط دهید.»
کلیر در بخش دیگری از کتاب عنوان میکند که حس متفاوتی را که در جستجوی آن هستید، باید از عادتهای خوب و تاثیرگذار دریافت کنید: «وقتی پرخوری میکنید یا فندک میزنید یا به جستجو در شبکههای اجتماعی میپردازید، خواسته واقعی شما چیپس، سیگار یا یک مشت لایک نیست. آنچه واقعاً میخواهید، ایجاد یک حس متفاوت است.»
در ادامه نویسنده یک راهنمای گامبهگام به خواننده ارائه میکند تا بتواند عادتهای اتمی را در خود تقویت کند: «چگونه یک عادت خوب بسازیم؟ اولین قانون (سرنخ): آن را شفاف و آشکار کنید. دومین قانون (تمایل): آن را جذاب کنید. سومین قانون (پاسخ): آن را ساده کنید. چهارمین قانون (پاداش): آن را رضایتبخش کنید. میتوانیم این قوانین را معکوس کنیم تا نحوه شکستن یک عادت بد را یاد بگیریم. چگونه یک عادت بد را از بین ببریم؟ اولین قانون (سرنخ): آن را مخفی (پنهان) کنید. دومین قانون (تمایل): آن را لوس و غیرجذاب کنید. سومین قانون (پاسخ): آن را دشوار کنید. چهارمین قانون (پاداش): آن را عامل نارضایتی کنید.»
کتاب عادتهای اتمی با عنوان اصلی Atomic habits، در سال 2018 توسط جیمز کلیر یکی از برجستهترین متخصصان در زمینه خودشناسی و موفقیت، به رشته تحریر درآمد. در ایران کتاب عادتهای اتمی بارها به تجدید چاپ رسیده و جزو کتابهای پرفروش در زمینه خودیاری و خودمربیگری است. بخشی از محتوای کتاب را به صورت صوتی در وبلاگ راهکار ابری آوات گوش کنید.
پزشکان و شرکتهای دارویی نجاتدهنده بشر هستند؛ اما حقیقت این است که بدون استفاده از فناوریهای نوین اطلاعاتی از جمله فناوری ابری، قادر به حل معضلهای جهان نوین نخواهند بود. بگذارید یک مثال عینی بزنم: شرکت مدرنا که یکی از تولیدکنندگان واکسن کووید است، در مقایسه با غولهای دارویی مانند فایزر، شرکت نسبتاً کوچکی به شمار میرود. با این حال با انجام عملیات بالینی خود بر روی فضای ابری، توانست در مدت زمان کوتاهی (تنها ۴۲ روز پس از تعیین توالی اولیه) اولین دسته اطلاعات بالینی را برای اجرای فاز اول، به موسسه ملی بهداشت آمریکا ارائه کند. این تنها یکی از نمونههای کاربرد فناوری ابری در سازمانهای کوچک و متوسط است.
مدیران همه سازمانها باید مثل مدیران شرکت مدرنا، ارتباط فضای ابری را با پنج حوزه کلیدی کسب و کار درک کنند: سرعت ارائه محصول به بازار، کاهش هزینهها، انعطافپذیری عملیات، انعطافپذیری کسب و کار و قابلیتهای نوآوری. مهمترین کاربرد فناوری ابری این است که به استارتآپها و شرکتهای متوسط و کوچک اجازه میدهد تا از همه قابلیتهای فناوریهای نوین (قدرت بالای محاسباتی، الگوریتمهای پیچیده، ابزارهای برنامهنویسی و معماری نوین)، در یک مقیاس کوچک دسترسی داشته باشند و در یک اکوسیستم، با شرکتهای بزرگ، شراکت و رقابت کنند.
تا قبل از سال ۲۰۲۰ حرکت سازمانها به سوی فناوری ابری، تدریجی بود. تا سال گذشته حدود ۳۰ درصد از سازمانها از فضای ابری استفاده میکردند و پیشبینی میشد که این رقم طی یک دوره ۸ تا ۱۰ ساله، به ۸۰ درصد برسد. اما شیوع کووید به این پروسه سرعت بخشید و امکان دارد در عرض سه سال به درصد مورد انتظار برسیم. اگر مدیر یک کسب و کار هستید و فناوری ابری هنوز نتوانسته اعتماد شما را به خود جلب کند، ممکن است پاسخ ما به سوالهای زیر شک و تردید شما را برطرف کند.
در خصوص امنیت اطلاعات در فضای ابری دو نکته مهم را باید در نظر بگیریم. اول این که زیرساختهای داخلی فناوری اطلاعات، مستعد بروز خطاهای کوچک هستند و مهاجمان سایبری همین خطاهای به ظاهر بیاهمیت را هدف قرار میدهند. واگذار کردن اجرای برنامههای جامع امنیت داده به شرکت ارائهدهنده خدمات ابری، این مسئولیت را از سازمان ساقط میکند. موضوع دوم امکانات و قابلیتهای سختافزاری و نرمافزاری شرکت طرف قرارداد شما است. شرکتهای ارائهدهنده خدمات ابری، قادر به کنترل پیشرفته امنیت دادههای شما با استفاده از رمزگذاری، نطارت مستمر بر پایگاه داده و کنترل دسترسیها هستند.
یکی از نگرانیهای مدیران برای استفاده از فناوری ابری در سازمان، مهارت استفاده از آن است؛ و باید بگویم این نگرانی کاملاٌ به جا است. درست است که بیشتر کار به عهده شرکت ارائهدهنده خدمات ابری است، با این حال شما و همکارانتان از آموزش بینیاز نخواهید بود. لازم است مهارتهای افراد را تقویت کنید تا بتوانند خود را با رویکرد جدید سازمان تطبیق دهند. متن کامل مقاله کاربرد فناوری ابری در سازمان را در وبلاگ آوات مطالعه کنید.