برای همه ما پیش آمده که صبح یک روز کاری وقتی از خواب بیدار شدیم، احساس خستگی شدیدی کردهایم و تمایلی برای رفتن به محل کار نداشتهایم. در چنین روزهایی ترجیح میدهیم تمام روز در رختخواب بمانیم و کسی با ما در مورد کار حرف نزند. اگر این حس منفی به طور مداوم به سراغ شما میآید و نسبت به کار، سازمان و مدیران خود حس منفی پیدا کردهاید، ممکن است فرسودگی شغلی در کمین شما باشد. بهتر است نشانههای این عارضه شغلی را بدانید تا به محض بروز علائم، به فکر راه حل باشید.
مراحل پنجگانه فرسودگی شغلی
فرسودگی شغلی یک فرایند فرسایشی است که در طول زمان پیچیدهتر و بحرانیتر میشود و انرژی شما برای کار و حتی زندگی را میبلعد. نظریهپردازان برای این روند، پنج مرحله به شرح زیر تعریف کردهاند:
مرحله ماه عسل
وقتی وارد یک شغل جدید میشوید، از کار جدید و برخورد با آدمهای جدید احساس سرخوشی میکنید و احتمالاً بابت این که سازمان شما را برای انجام شغل مناسب دانسته، به خودتان افتخار میکنید. این مرحله سرشار از غرور، سرخوشی و اشتیاق است.
مرحله کمبود سوخت
پس از مدتی ماه عسل تمام میشود و شما با واقعیت روبهرو میشوید. سرخوشی جای خود را به خستگی و کسالت میدهد. نارضایتی شغلی اولین چیزی است که در این مرحله احساس میکنید؛ و این آغاز راه است!
مرحله نشانه مزمن
به تدریج نشانههای فیزیولوژیکی آشکار میشوند و این زمانی است که شما به کمک احتیاج دارید. باید به فکر راهحل باشید تا کار به مراحل بعدی نرسد. در این مرحله بیماریهای مزمن و خشم و افسردگی شما را احاطه میکنند.
مرحله بحران
نشانههای مزمن فرسودگی شغلی که در مرحله قبلی آشکار شدهاند، برای مدت طولانی ادامه پیدا میکنند؛ تا جایی که نسبت به خودتان احساسات بد و متناقضی پیدا کنید. در این مرحله بیماریهای مزمن خفیف، جای خود را به مشکلات جسمی جدی مانند زخم معده و فشار خون میدهند.
مرحله برخورد با دیوار
در این مرحله انرژی شما برای سازگاری با محیط کار به پایان میرسد. ممکن است کارتان را از دست بدهید یا نسبت به محیط بیتفاوت بشوید و با حداقل انرژی به کار ادامه بدهید. بازدهی شما به شدت افت میکند و درگیر عواقب آن میشوید.
اما چطور باید از فرسودگی شغلی جلوگیری کنیم؟ متن کامل مقاله و راهکارهای جلوگیری از فرسودگی شغلی را در وبلاگ آوات مطالعه کنید.
زندگی کوتاهتر از آن است که از محیط کارمان راضی نباشیم! با این حال بسیاری از ما در عمل طور دیگری رفتار میکنیم. تسلیم شرایط میشویم و با خودمان میگوییم فقط روزی 8 ساعت است؛ غافل از این که همین 8 ساعت، مهمترین ساعتهای روز و مهمترین روزهای زندگی ما را تشکیل میدهند! از کار فرار میکنیم و به تفریح پناه میبریم. اصلاً مگر قرار است در محل کار خوش بگذرد؟ شاید باورش سخت باشد؛ اما باید بگویم که بله! در محیط کار باید به شما خوش بگذرد. نباید 8 ساعت در روز را در جایی بگذرانید که فقط تحملش میکنید و ترجیح میدهید هر جای دیگری باشید، جز آنجا.
تعداد کسانی که در محل کار به آنها اعتماد دارید یا (قلباً) برایشان احترام قائل هستید، چند نفر است؟ لابد در کنار بقیه همکارانتان احساس ناامنی میکنید و مراقب حرف زدنتان هستید؛ مبادا حرفی بزنید که بتوانند از آن علیه شما استفاده کنند. کمی بیشتر فکر کنید؛ صبحها به زور از رختخواب خارج میشوید و بیصبرانه منتظر آخر هفته هستید. اگر بیخوابی و بیاشتهایی هنوز به سراغتان نیامده، خوشحال نشوید! اگر با همین شرایط به کار ادامه بدهید، به زودی به بیخوابی و بیاشتهایی هم مبتلا میشوید.
دقت کنید که همه اینها به رضایت شغلی برمیگردد و مراتب رضایت شغلی، بسیار پایینتر از شادی در محل کار است. پس اگر در چنین محیطی کار میکنید، تا رسیدن به رضایت شغلی راه زیادی در پیش دارید. به عقیده من فرار کردن چیزی را حل نمیکند؛ بلکه برای خوشحال بودن، باید به سمت چیزی دوید: کار معنیدار، چشمانداز امیدوارکننده و الهامبخش از آینده، و همکارانی که از معاشرت کردن با آنها لذت می برید.
افرادی که از محل کار خود راضی هستند و از کار کردن احساس خوشحالی میکنند، با انگیزه و تعهد بیشتری کار میکنند و عمیقاً با کار خود درگیر میشوند. ممکن است در یک دوره کوتاه احساس شادی شما را فرا بگیرد و با تمام توان کار کنید؛ اما این دوره موقتی باشد و بعد از مدتی احساس بدبختی کنید. تفاوت در کجاست؟ چه چیزهایی منجر به کسب رضایت طولانی مدت از کار میشود؟ شاد بودن در محل کار چطور حاصل میشود؟ میتوانیم انتظار داشته باشیم که شادی در محل کار را تجربه کنیم؟
انسان در هر کاری به دنبال معنا میگردد و اگر آن را نیابد، به زودی انگیزههای خود را از دست میدهد. ویکتور فرانکل روانپزشک اتریشی در کتاب «انسان در جستجوی معنا» میگوید که آنچه انسان را حتی در بدترین شرایط به حرکت وامیدارد، هدف است. اگرچه داستان کتاب او در اردوگاههای کار اجباری کره شمالی رخ میدهد، اما این قاعده را میتوان به تمام دورهها تعمیم داد: انسان تلاش میکند تا به زندگی روزمره خود معنا ببخشد، مهم نیست که کجا است و در چه شرایطی قرار دارد.
یک بار دیگر جمله اول این مطلب را تکرار میکنم: «زندگی کوتاهتر از آن است که از محیط کارمان راضی نباشیم!» هیچ چیز ارزش آن را ندارد که آرامش روحی شما را بر هم بزند. خودتان را بیشتر دوست داشته باشید! برای این که بدانید شاد بودن در محل کار چگونه حاصل میشود، متن کامل مقاله را در وبلاگ آوات مطالعه کنید.
برگرفته از کتاب چگونه در محل کار شاد باشیم نوشته آنی مککی