راهکار ابری آوات

ارائه دهنده نرم افزار سازمانی و اتوماسیون اداری در فضای ابری

راهکار ابری آوات

ارائه دهنده نرم افزار سازمانی و اتوماسیون اداری در فضای ابری

اهداف سازمان چیست و چرا اهمیت دارد؟

هر سازمان برای دستیابی به یک یا چند هدف تاسیس می‌شود! اهداف سازمان ممکن است بر اساس ماهیت و نوع کسب و کار متفاوت باشد؛ سودآوری را می‌توان هدف کلی همه سازمان‌های تجاری در نظر گرفت، اما در کنار سودآوری، اهداف دیگری هم وجود دارد که سازمان‌ها برای محقق کردن آنها تلاش می‌کنند. مثلاً سازمان‌های خدماتی یا دولتی، با هدف دستیابی به رفاه اجتماعی فعالیت می‌کنند. در این مقاله اهداف ‌سازمان را تعریف می‌کنیم و در مورد اهمیت و انواع آن بحث می‌کنیم. با آوات همراه باشید.

اهداف سازمان چیست؟

اهداف سازمانی به اهداف استراتژیکی گفته می‌شود که مدیریت یک سازمان برای ترسیم نتایج مورد انتظار و هدایت تلاش‌های کارکنان، تعیین می‌کند. تعیین اهداف ‌سازمانی مزایای زیادی دارد؛ از جمله این که تلاش‌های کارکنان را هدایت می‌کند، فعالیت‌ها و موجودیت شرکت را توجیه می‌کند، استانداردهای عملکرد را تعریف می‌کند و به عنوان مشوق رفتاری عمل می‌کند. انتخاب درست اهداف کسب و کار، مستلزم این است که مدیران این کار را بر اساس یک برنامه استراتژیک انجام دهند.

اگرچه شرکت ها معمولاً اهداف سازمانی خود را بر اساس فاکتورهای رشد خود متمرکز می‌کنند، اما این اهداف در طول زمان تغییر می‌کنند. دلیل آن این است که معمولاً در مراحل مختلف عملیاتی، شرکت پارامترهای رشدی را که بر هدف آن برای آن دوره معین تأثیر می‌گذارد، اصلاح می‌کند. موضوع دیگر این که اهداف باید مشخص، قابل اندازه‌گیری، قابل دستیابی، مرتبط و زمان‌مند باشند و به اصطلاح به شیوه اسمارت تدوین شده باشند.

انواع اهداف سازمانی

اهداف‌ سازمانی را به طور کلی می‌توان در سه گروه دسته بندی کرد:

اهداف استراتژیک

اهداف استراتژیک اهداف کیفی و بلندمدت هستند که سازمان برای دستیابی به آنها فعالیت می‌کند و در قالب بیانیه، منشور یا گزارش سالانه منتشر می‌شوند. اندازه‌گیری تحقق این اهداف، به دلیل ماهیت کیفی آنها سخت‌تر از اهداف کمی است و به ایجاد و تقویت وجهه عمومی و شهرت سازمان کمک می‌کنند.

اهداف عملیاتی

اهداف عملیاتی در ابعاد کوچک‌تر مانند تیم یا واحدهای سازمانی تعریف می‌شوند و دستیابی به یک نتیجه مطلوب را در زمان کوتاه‌تر امکانپذیر می‌کنند. اهداف عملیاتی گام‌های واقعی و ملموسی هستند که سازمان برای رسیدن به هدف خود برمی دارد و اغلب با اهداف استراتژیک مطابقت ندارند. این اهداف، اغلب کوتاه مدت هستند و به صورت کمی اندازه گیری می‌شوند، به این معنی که معیارهای مشخصی برای اندازه گیری میزان تحقق این اهداف وجود دارد.

اهداف تاکتیکی

اهداف تاکتیکی به اهداف کوچک‌تری گفته می‌شود که ماهیت کمی دارند و شکاف بین اهداف استراتژیک و اهداف عملیاتی را پر می‌کنند. سازمان‌ها با اهداف تاکتیکی می‌توانند فرآیندهای قابل اندازه‌گیری کسب و کار را به اهداف بزرگی که در برنامه استراتژیک یک شرکت مشخص شده است، متصل کنند.

چرا تعیین اهداف سازمان اهمیت دارد؟

اهداف ‌سازمانی به سازمان‌ها کمک می‌کنند تا فعالیت‌های روزمره خود را هدایت کنند و به رشد مالی و تجاری دست یابند. هنگامی که یک شرکت اهداف خود را تعیین می‌کند، به راحتی می‌تواند مراحل رسیدن به آنها و سنجش عملکرد را در یک دوره زمانی خاص مشخص کند. تعیین اهداف همچنین به افزایش بهره‌وری، کارایی و سودآوری کمک می‌کند. اطمینان از اینکه این اهداف خاص، قابل اندازه‌گیری، قابل دستیابی و واقع‌بینانه هستند، ضروری است. درک اهداف سازمان می‌تواند به مدیران و کارکنان کمک کند تا بدانند چگونه برنامه‌ریزی کنند و در عین حال در مسیر بهبود عملکرد گام بردارند. اهداف‌ سازمانی، ورودی کارکنان را هدایت و خروجی مورد انتظار را تعریف می‌کنند. از مزایای تعیین اهداف سازمانی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

هدایت تلاش کارکنان

مدیران اهداف‌ سازمانی را برای انتقال انتظارات به کارکنان تعیین می‌کنند. به طور کلی، هنگامی که کارکنان اهداف شرکت و مسئولیت‌های خود در راستای تحقق اهداف را درک می‌کنند، مسیر هموارتر می‌شود. کارمندان زمانی متعهدتر می‌شوند که بدانند برای چه چیزی تلاش می‌کنند، در چنین شرایطی برای یافتن راه‌هایی برای دستیابی به این اهداف، بهتر همکاری کننداطلاع از اهداف سازمان به کارکنان کمک می‌کند تا ابزار و منابع مورد نیاز خود را بشناسند.

ارزیابی عملکرد کارکنان

با تعیین اهداف شرکت، مدیران استانداردهایی را تعیین می‌کنند که با آن می‌توانند عملکرد کارکنان را در یک دوره معین به طور عینی قضاوت کنند. به عنوان مثال، زمانی که یک مدیر می خواهد تعیین کند که آیا یک کارمند یا تیم، عملکرد مطلوبی دارد یا خیر، ممکن است عملکرد فرد را در برابر اهداف ‌سازمانی تعیین شده اندازه‌گیری کند. اجرای این اهداف از طریق رهبران تیم، کمک می‌کند تا اطمینان حاصل شود که اهداف در تمام سطوح شرکت عملیاتی هستند.

پیگیری پیشرفت

هنگامی که یک مدیر اهداف ‌سازمانی را تعریف می‌کند، معیارهایی را شناسایی می‌کند که اندازه گیری رشد سازمان را در یک دوره معین امکانپذیر می‌کنند. همچنین به رهبران سازمان کمک می‌کنند تا پیشرفت بلندمدت و کوتاه‌مدت خود را کنترل کرده و نحوه دستیابی به اهداف تعیین‌شده را با کارآمدتر ارزیابی کنند. به عنوان مثال، یک مدیر ممکن است گردش کار کارکنان را به مدت شش ماه ارزیابی کند، تعیین کند که آیا تأثیر مثبت قابل توجهی بر رشد شرکت داشته است یا خیر، و روش‌های بهتری را برای آینده تعریف کند.

هدف از تعیین اهداف سازمان چیست؟

هدف سازمانی ابزاری است برای کنترل و هدایت کلیه تلاش‌های اعضای سازمان به گونه ای که حصول به موقع هدف را تضمین کند. در زیر اهداف اصلی تعیین هدف برای سازمان آورده شده است:

  • برای ارائه راهنمایی و جهت گیری واحد به کارکنان
  • ایجاد انگیزه و الهام بخشیدن به کارکنان برای کار با میل
  • برای تسهیل برنامه ریزی موثر
  • ایجاد یک سازوکار مؤثری برای ارزیابی و کنترل
  • ارائه یک تصویر و هویت متمایز

اهداف سازمان چه ویژگی‌هایی دارند؟

صرف نظر از نوع سازمان و حوزه فعالیتش، اهداف سازمانی ویژگی‌های مشترکی دارند که در ادامه مقاله ذکر کرده‌ایم. متن کامل مقاله اهداف سازمانی چیست را در وبلاگ آوات مطالعه کنید.

نتیجه گیری

اهداف، قلب تپنده سازمان هستند و به همه فعالیت‌های همه کارکنان جهت می‌دهند. بدیهی است که هرگونه خطا در تعیین اهداف ‌سازمان، باعث می‌شود در مسیر درست گام برندارید و به بیراهه بروید. پس هرچقدر که لازم است، برای هدف گذاری زمان بگذارید و این کار را با دقت انجام دهید. مقاله دیگر آوات در موردOKR  را هم مطالعه کنید.

 

مدیریت بر اساس اهداف یا MBO و هر چه لازم است در مورد آن بدانید

در مقاله دیگری با عنوان هدف گذاری و اهمیت آن در موفقیت سازمان، در مورد هدف گذاری و همچنین مراحل و انواع آن نوشتیم. در این مقاله یکی از مدل‌های هدف گذاری با عنوان مدیریت بر اساس اهداف یا MBO را معرفی می‌کنیم. با آوات همراه باشید.

چرا هدف گذاری مهم است؟

به عنوان یک رهبر، شما انتظاراتی از تیم خود دارید. شما می‌خواهید سطح خاصی از عملکرد و کارایی را ببینید. اما اگر اهداف سازمانی را به آنها ابلاغ نکرده باشید، بدون شک انتظارات شما برآورده نخواهد شد. این خطای مدیریتی باعث می‌شود مدیران شخصاً اقدام به کنترل و هدایت جزئیات کنند که مدیریت ذره‌بینی را به دنبال دارد. به علاوه این باور را در کارکنان سازمان ایجاد می‌کند که به آنها و توانایی‌هایشان برای دستیابی به نتایج اعتماد ندارید. با گذشت زمان، این موضوع باعث رنجش کارکنان می‌شود، رضایت شغلی را از بین می برد و نرخ جابجایی را افزایش می‌دهد.

اگر چنین شرایطی را در سازمان خود مشاهده می‌کنید، وقت آن است که به سبک رهبری خود نگاه کنید. آیا ابزارهای مورد نیاز کارکنان خود را ارائه می‌دهید؟ آنچه را که می‌خواهید ببینید به وضوح بیان می‌کنید؟ آیا فرصت تقویت دانش و مهارت را برای کارکنان خود فراهم می‌کنید؟ در غیر این صورت، ذهنیت و فرهنگ شرکت خود را به مدیریت بر اساس اهداف تغییر دهید و تماشا کنید که کارمندان خود را به چالش می کشند.

MBO چیست؟

اصطلاح مدیریت بر اساس اهداف یا Management by Objectives که به طور خلاصه به آن MBO گفته می‌شود، یکی از مدل‌های مدیریت استراتژیک است که به ایجاد اهداف ملموس برای یک کارمند برای دستیابی به اهداف سازمان اشاره دارد. مدیریت بر اساس اهداف با تعریف اهدافی که بین سازمان و کارکنان آن مشترک هستند، سعی در بهبود عملکرد کلی سازمان دارد. به زبان ساده می‌توان گفت مدیریت بر اساس اهداف (MBO) فرآیندی است که در آن یک مدیر و یک کارمند در مورد اهداف خود توافق می‌کنند و سپس برنامه ای برای رسیدن به آنها تدوین می‌کنند.

مدیریت بر اساس اهداف اطمینان حاصل می‌کند که کارکنان ارتباط روشنی میان نقش ها و مسئولیت‌های خود با اهداف سازمان برقرار می‌کنند و درک درستی از نقشی که در سلامت کلی سازمان ایفا می‌کنند، دارند. این نه تنها به آن‌ها کمک می‌کند آنچه را که از آنها انتظار می‌رود روشن کنند، بلکه به آنها احساس هدفمند بودن هم می‌دهد، زیرا مالکیت نحوه تأثیرگذاری بر بقیه سازمان و کمک به انجام مأموریت آن را به دست می‌آورند. اگر کارمندان فقط درگیر جزئیات باشند و نتوانند تصویر بزرگتر را ببینند، به راحتی ناامید می‌شوند. هدف مدیریت بر اساس اهداف، شکستن این دیوارها برای ایجاد شفافیت در سازمان است.

چگونه MBO را در سازمان اجرا کنیم؟

مدیریت بر اساس اهداف می‌تواند به سازمان شما کمک کند تا در مسیر درست حرکت کند. با این حال، درمان همه چالش هایی نیست که سازمان شما ممکن است با آن مواجه شود. اما چطور می‌توانیم از MBO برای بهتر کردن شرایط سازمان استفاده کنیم؟ مدل مدیریت بر اساس اهداف، پنج مرحله دارد که مدیران برای اجرای آن باید در سازمان پیاده سازی کنند:

اهداف خود را مشخص کنید

اولین اقدام این است که اهداف سازمان یا تیم خود را تعیین کنید. هدف سازمان شما چیست؟ می‌خواهید سازمان شما به چه چیزی برسد و در چه دوره زمانی به این هدف دست یابید؟ این اهداف باید با همه افراد سازمان شما به اشتراک گذاشته شود.

بین اهداف سازمان و اهداف افراد ارتباط ایجاد کنید

پس از این که اهداف سازمان را تعیین کردید، از یک رویکرد بالا به پایین برای تبدیل اهداف کلان به اهداف خرد و فردی استفاده کنید. کارمندان شما باید بدانند که مسئولیت‌های آنها چگونه به تحقق اهداف سازمان کمک می‌کند. درک این ارتباط به شما امکان می‌دهد تا گام‌های درستی برای تحقق اهداف افراد بردارید و آنها را در مسیر موفقیت همراهی کنید.

بر عملکرد افراد نظارت کنید

همانطور که اعضای تیم شما برای رسیدن به اهداف خاص خود کار می‌کنند، باید عملکرد آنها را زیر نظر داشته باشید. شما می‌توانید با استفاده از ابزارهای مدیریت پروژه و با ارزیابی این که آیا اهداف و نتایج کلیدی (OKR) برآورده شده اند یا خیر، بر عملکرد هر یک از اعضای تیم نظارت کنید. نظارت بر عملکرد اعضای تیم به شما در ارزیابی بهره‌وری اعضای تیم هم کمک می‌کند. عملکرد کارکنان خود را به طور منظم بررسی کنید و اطمینان حاصل کنید که به طور پیوسته برای رسیدن به یک هدف بزرگتر تلاش می‌کنند.

پیشرفت افراد را ارزیابی کنید

شما می‌توانید میزان پیشرفت اعضای تیم را با ارزیابی عملکرد آنها اندازه گیری کنید. ارزیابی عملکرد به شما این امکان را می‌دهد که بازخورد شخصی خود را در مورد کارهایی که هر یک از اعضای تیم به خوبی انجام می‌دهند، ارائه دهید. این مرحله در مدیریت عملکرد بسیار مهم است، زیرا بر ارتباط موثر بین مدیریت و اعضای تیم تاکید دارد. بدون بررسی منظم عملکرد، نه شما و نه کارمندانتان درکی از تغییراتی که لازم است ایجاد شود، نخواهید داشت.

به عملکرد افراد بازخورد بدهید

اگر عملکرد کارکنان شما خوب است، به آنها اطلاع دهید. می‌توانید این کار را به صورت خصوصی یا در حضور دیگران (برای الهام بخشیدن به آنها) انجام دهید. اگر آنها انتظارات شما را برآورده نمی‌کنند، این بازخورد را به صورت خصوصی ارائه دهید تا آنها را در مقابل همکارانشان تحقیر نکنید. همچنین باید اقداماتی را برای بهبود عملکرد آنها انجام دهید. اگر کارمندان شما به اهداف خود نمی رسند، ممکن است به این دلیل باشد که آن اهداف به درستی بیان نشده اند یا ابزار مناسبی برای انجام آنچه مورد انتظار شما است، در اختیار ندارند. برای اطلاع از دلیل محقق نشدن اهداف فردی، با کارمندانتان گفنگو کنید و سپس هر کاری را که برای اصلاح وضعیت لازم است، انجام دهید.

به این ترتیب می‌توانید فرهنگ مدیریت بر اساس اهداف را به صورت موفق در سازمان خود پیاده سازی کنید و شاهد بهبود عملکرد تیم خود باشید. وقتی زمان الهام بخشیدن به تیم خود و دمیدن روح جدید به سازمان شما فرا می رسد، مدیریت بر اساس اهداف را در فرهنگ شرکت خود در نظر بگیرید. هنگامی که آنها انتظارات شما را درک می‌کنند، بهتر می‌توانند آنها را براورده کنند.

مزایا و معایب  MBO 

درست مانند هر سبک مدیریتی، مدیریت بر اساس اهداف هم جوانب مثبت و منفی دارد. در نهایت شما به عنوان یک مدیر با در نظر گرفتن شرایط، می‌توانید تصمیم بگیرید که سازمان شما برای پیاده سازی این مدل مناسب است یا نه. بیایید نگاه دقیق تری بیندازیم:

مزایای  MBO

  • کارمندان می‌توانند تأثیر فردی خود را بر کل سازمان مشاهده کنند
  • انتظارات به وضوح بیان شده و بر اساس نتایج کلیدی متناسب با هر کارمند است.
  • کارمندان می دانند که برای تحقق اهداف سازمان چه اقداماتی باید انجام بدهند
  • کار تیمی بهبود می یابد و هر کس مسئولیت اشتباهاتش را می پذیرد
  • کارمندان می دانند که نتایج تلاش‌های آنها نادیده گرفته نمی‌شود
  • وظایف کارمندان با نقاط قوت، مهارت ها و تجربیات آموزشی آنها مطابقت دارد
  • حس اهمیت را برای کارمندان به ارمغان می آورد و وفاداری آنها به سازمان را افزایش می‌دهد

معایب  MBO

  • امکان دارد مدیران بیش از حد به MBO و سبک مدیریتی تکیه کنند. وابستگی بیش از حد به یک سبک مدیریت محدودیت‌هایی برای مدیران و سازمان به وجود می آورد
  • با تأکید بیش از حد بر اهداف و مقاصد، جنبه‌های غیرقابل اندازه‌گیری محیط کار (مانند کار تیمی، تعاملات مثبت با مشتری و غیره) ممکن است کمتر مورد توجه و ارزیابی قرار گیرند
  • با تمرکز مداوم بر اعداد و معیارها، کارمندان ممکن است در مورد عملکرد خود احساس اضطراب کنند و بهره وری آنها کاهش می‌یابد
  • از آنجایی که MBO بر اهداف متمرکز است، اغلب بخش‌های دیگر سازمان مانند فرهنگ سازمانی و اخلاق کاری را نادیده می‌گیرد
  • برای دستیابی به اهداف در یک چارچوب زمانی مشخص، فشار کار بر کارکنان افزایش می‌یابد
  • کارکنان تشویق می‌شوند تا به هر وسیله ای که لازم است به اهداف خود برسند، این می‌تواند کیفیت کار را به خطر بیندازد

چند نمونه از مدیریت بر اساس اهداف

اهداف خاص ممکن است بسته به نوع فعالیت و محصول شما متفاوت باشد، اما برخی از اهداف کلی بین سازمان ها یا واحدهای آنها مشترک هستند که می‌توانید با آنها شروع کنید. در نظر داشته باشید که استفاده از MBO محدود به این موارد نیست و در هر سازمان یا تیمی می‌توانید از آن استفاده کنید.

نمونه‌های MBO در فروش

  • چرخه فروش را از چهار ماه به دو ماه کاهش دهید
  • میانگین فروش را به X ریال افزایش دهید
  • ۱۵ مشتری جدید را در یک دوره زمانی خاص جذب کنید

نمونه‌های MBO در بازاریابی

  • افزایش لایک شبکه‌های اجتماعی تا ۴۰ درصد
  • زمان صرف شده در وب سایت را پنج دقیقه افزایش دهید
  • 500 سرنخ (Lead) جدید در ماه ایجاد کنید

نمونه‌های MBO در منابع انسانی

  • نرخ نگهداری منابع انسانی را تا ۱۵ درصد افزایش دهید
  • اجرای یک برنامه آموزشی رهبری برای کارکنان خوب
  • افزایش رضایت کارکنان تا ۳۰ درصد

در ادامه تفاوت‌های OKR و MBO را شرح داده ایم. متن کامل مقاله مدیریت بر اساس اهداف را در وبلاگ آوات مطالعه کنید.

 

هدف گذاری و اهمیت آن در موفقیت سازمان

حتماً تا به حال با قطب‌نما کار کرده‌اید. قطب‌نما جهت‌های اصلی را مشخص می‌کند و اگر از مسیر اصلی خارج شویم، مسیر درست را به ما نشان می‌دهد. هدف گذاری هم در زندگی شخصی و کاری ما چنین نقشی را دارد. موضوع مهم این است که داشتن قطب نما ما را به مقصد نمی‌رساند! در مورد هدف هم همین قاعده صادق است. هر گامی که در مسیر رسیدن به هدف برمی‌دارید، باید سنجیده و حساب شده باشد.

اهمیت هدف گذاری زمانی بیشتر می شود که شما مدیریت یک تیم یا سازمان را به عهده داشته باشید. به عنوان مدیر یک سازمان اگر می‌خواهید تغییرات تاثیرگذار ایجاد کنید، باید اهداف خود را به درستی تعریف کنید. با استفاده از یک رویکرد هدف‌گذاری سازنده، می‌توانید در مسیر رسیدن به آنچه که می خواهید، گام‌های استوار و موثر بردارید و در عین حال کارکنان را با انگیزه و پاسخگو نگه دارید. در این مقاله، همه چیزهایی را که باید در مورد هدف گذاری بدانید، پوشش خواهیم داد.

هدف گذاری چیست؟

اهداف کسب و کار، دستاوردهایی هستند که می‌خواهید در سطح سازمان، تیم یا کارمند و در یک دوره زمانی خاص به دست بیاورید. تعیین هدف راهی مطمئن برای بهبود عملکرد سازمان و رسیدن به سطوح جدیدی از موفقیت است. به عنوان یک محرک قدرتمند انگیزه و یادگیری، هدف گذاری شامل استفاده از یک مدل کاری ساختاریافته برای نزدیک شدن به اهداف شماست، یعنی استفاده از نظریه هدف گذاری به عنوان الگویی برای درک اجزای یک هدف عملی.

 بازگشت به مبانی: نظریه تعیین هدف 

تئوری هدف گذاری که توسط ادوین لاک و گری لتام در سال ۱۹۹۰ مطرح شد، بر ارتباط بین هدف گذاری و عملکرد تاکید می‌کند و می‌گوید که اهداف اگر به خوبی تعریف شده باشند، می‌توانند بهره وری را افزایش دهند. لاک و لتام با مطرح کردن این تئوری، ادعا کردند که چنین اهدافی می‌توانند با پرورش تمرکز، تلاش و پشتکار، افراد را به انجام بهترین کار تشویق کنند. تئوری هدف گذاری زمانی کار می‌کند که پنج شرط حیاتی آن را رعایت کنید:

وضوح

اهداف باید به شکل واضح، مشخص و قابل اندازه‌گیری تعیین شده باشند. کارکنان و اعضای سازمان باید بدانند که برای رسیدن به چه چیزی تلاش می‌کنند.

چالش

اهداف باید چالش برانگیز و در عین حال قابل دستیابی باشند. اهداف سهل‌الوصول انگیزه لازم را در کارکنان ایجاد نمی‌کند تا تلاش خود را بیشتر کنند.

تعهد

کارکنان باید از اهدافی که برای رسیدن به آنها کار می‌کنند، حمایت کنند و خود را متعهد به دستیابی به آن کنند. اعضای تیم باید از بین افراد متعهد انتخاب شده باشند.

بازخورد

ارائه بازخورد به کارکنان کمک می‌کند تا بدانند که در مسیر دستیابی به اهداف، چطور عمل می‌کنند و برای بهبود نتایج چه چیزی را باید تغییر دهند.

پیچیدگی کار

کارمندان به یک جدول زمانی مناسب برای اهداف خود نیاز دارند. این جدول زمانی باید منحنی یادگیری و پیچیدگی کار را هم شامل شود.

چرا هدف گذاری مهم است؟

هدف گذاری می‌تواند برای سازمان‌ها در هر اندازه ای بسیار سودمند باشد، زیرا:

اهداف به فعالیت ها جهت می‌دهند 

اهداف می‌توانند مسیر روشنی را برای کارمندان شما فراهم کنند. پس از تعریف اهداف تجاری، کارکنان می‌توانند مسیر مشخصی خودشان را دنبال کنند که فعالیت‌های روزانه آنها را با اهداف اصلی شرکت هماهنگ می‌کند. این به آن‌ها اجازه می‌دهد تا در حوزه‌های اولویت‌بندی شده توسط مدیران تمرکز کنند. هدف گذاری کارکنان را از موازی کاری و اتلاف وقت و انرژی برای فعالیت‌هایی که به اهداف کلیدی کمک نمی‌کنند، بر حذر می دارد.  

اهداف به کارکنان انگیزه می‌دهند

وقتی کارمندان مستقیماً به تحقق اهداف سازمان شما کمک می‌کنند، در مواجهه با چالش‌ها هم باانگیزه باقی می‌مانند. اهداف قابل اندازه‌گیری به‌طور باورنکردنی انگیزه‌دهنده هستند، زیرا کارمندان می‌توانند با رسیدن به هر نقطه عطف و هدف کوتاه‌مدت، به وضوح خود را در حال پیشرفت به سمت هدف نهایی ببینند. این باعث می‌شود که با نزدیک شدن به هدف نهایی‌شان، به طور فزاینده‌ای درگیر کار شوند.  

اهداف مسئولیت پذیری را تقویت می‌کنند 

فراتر از پرورش کارکنان با انگیزه، اهداف نیز آنها را مسئولت‌پذیر هم می‌کند. تعیین هدف به منظور به تصویر کشیدن ضرب‌الاجل‌های مشخص، برای کارمندان یک جدول زمانی ایجاد می‌کند که با پایبندی و پیروی از آن، نقش خود را در تحقق اهداف سازمان ایفا کنند. به این ترتیب، آنها به طور مداوم برای رسیدن به این نقاط عطف تلاش خواهند کرد و به طور همزمان پیشرفت خود را هم زیر نظر خواهند داشت تا مطمئن شوند که در مسیر قرار دارند.

اهداف باعث بهبود عملکرد کارکنان می شوند 

پس از تعیین اهداف برای کارمندان، آنها می‌دانند که چه کاری باید انجام شود و چقدر برای انجام آن و ارائه نتایج زمان دارند. این به آنها درک درستی از هدف می‌دهد و در نتیجه بهره وری افراد و سازمان را افزایش می‌دهد. نتایج مطالعات و پژوهش‌های انجام شده که در مورد رهبری سازمانی منتشر شده، این موضوع را تأیید می‌کند و وجود رابطه مستقیم بین تعهد کارمندان به هدف و عملکرد آنها را تایید می کند.

اهداف موانع را برطرف می کنند 

هنگامی که اهداف خود را اعلام کردید، کارکنان می‌توانند به طور مداوم عملکرد خود را با نتیجه مورد نظر مقایسه کنند. این می‌تواند به آن ها کمک کند تا بفهمند کجای کوتاهی کرده‌اند و کجا رشد داشته‌اند و نشان می دهد که چه چیزی باید بهبود یا تعدیل شود. هدف گذاری به شما کمک می کند تا مواردی را که برای حرکت رو به جلو باید با آنها تطبیق پیدا کنید، شناسایی کنید و از مسیر درست خارج نشوید.

انواع هدف

اهداف را بر اساس دامنه، زمان، پیچیدگی یا معیارهای دیگر، می‌توان در چند دسته بندی قرار داد. می‌توانید با در نظر گرفتن شرایط سازمان و همه عوامل داخلی و خارجی، نوع هدف را تعیین کنید. در ادامه انواع هدف را معرفی می‌کنیم:

اهداف فرآیند محور، عملکرد محور یا نتیجه محور

  • اهداف فرآیندمحور شامل روش ها یا استراتژی‌هایی هستند که می‌خواهید برای تسهیل پیشرفت و دستیابی به اهداف عملکرد محور از آنها استفاده کنید
  • اهداف عملکرد محور ابتکارات کوتاه مدتی هستند که برای دستیابی به اهداف نتیجه محور به کار می‌روند
  • اهداف نتیجه محور همان اهداف نهایی کلی هستند که شما برای رسیدن به آنها تلاش می‌کنید

اهداف کوتاه مدت و اهداف بلند مدت

اهداف کوتاه‌مدت اهدافی هستند که می‌خواهید در مدت کوتاهی به آنها برسید؛ مثلاً تا پایان هفته جاری یا پایان فصل. اهداف کوتاه مدت به تکمیل تصویر بزرگتر و تحقق اهداف تجاری بزرگتر کمک می‌کنند.

 اهداف بلند مدت به اهداف نهایی اشاره دارد که می‌خواهید در مدت طولانی‌تری به آنها برسید. این اهداف ریشه در ارزش‌های شرکت شما دارند و نیاز به زمان، تعهد و برنامه‌ریزی بیشتری دارند.

اهداف فردی و اهداف مشترک 

اهداف فردی با در نظر گرفتن اهداف حرفه‌ای و اهداف سازمانی، برای هر کارمند شخصی‌سازی می‌شود. این اهداف به کارمندان کمک می‌کند تا برای خود مسیر شغلی طراحی کنند که با آرمان‌های آنها هماهنگ است و در عین حال به اهداف کلان تجاری هم کمک می‌کند.

اهداف مشترک به کارمندان کمک می‌کند تا با تقویت کار گروهی با یکدیگر همکاری کنند. این اهداف قابلیت مشارکت در بخش‌ها، تیم‌ها و پروژه ها را هم تقویت می‌کنند. تعیین اهداف مشترک برای ایجاد محیطی که نقاط قوت و ضعف را متعادل و یک محل کار فراگیر و سازنده ایجاد می‌کند، حیاتی است.

اهداف کیفی در مقابل اهداف کمی 

اهداف کیفی به طور عینی ارزیابی می‌شوند، زیرا هیچ تعریف یا معیار مشخصی برای اندازه‌گیری میزان دستیابی به آنها وجود ندارد. معیارهای دستیابی به اهداف کیفی، تا حد زیادی بر احساسات استوار هستند.

ر مقابل اهداف کمی قابل اندازه‌گیری هستند و می‌توان آن‌ها را ردیابی کرد. با رسیدن به یک معیار یا نتیجه خاص، اهداف کمی به دست می‌آیند.

هفت مرحله برای تعیین اهداف

پس از انتخاب یک چارچوب هدف گذاری مناسب با نیازهای خود، می‌توانید فرآیند هدف گذاری را آغاز کنید. از هفت مرحله تعیین هدف استفاده کنید تا مطمئن شوید که اهداف را به درستی تعیین کرده‌اید و در مسیر درست قرار دارید. هفت مرحله هدف گذاری را در وبلاگ آوات مطالعه کنید.

اهداف بلندپروازانه و خاص می‌توانند کارکنان شما را پاسخگو نگه دارند و در عین حال به شما امکان می‌دهند که پیشرفت سازمان در مسیر دستیابی به اهداف را مشاهده و اندازه‌گیری کنید. شما می‌توانید بسته به وسعت، دسترسی، شرایط، مقیاس زمانی و پیچیدگی اهداف خود، اهداف متفاوتی تعیین کنید.

 صرف نظر از اهدافی که انتخاب می‌کنید، استفاده از چارچوب تعیین هدف ضروری است. این چارچوب‌ها می‌توانند به شما کمک کنند تا کارمندان را هماهنگ کنید و یک برنامه عملی برای دستیابی به اهداف خود ایجاد کنید. علاوه بر این، با استفاده از مراحل تعیین هدف و نکات ذکر شده در این مقاله، می‌توانید فرآیند هدف‌گذاری یکپارچه را تسهیل کنید که دستیابی به هدف را آسان می‌کند.